اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، روترش، تندرو، عبّاس، تیموک، عابس، گره پیشانی، متربّد، سخت رو، عبوس، ترش رو، زوش، اخم رو، بداغر، ترش روی، بداخم بدخو، بدخلق، خشمگین، برای مثال یکی دژبرویی ست پرخاشخر / کزاو هست شیر ژیان را حذر (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۱)
اَخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، روتُرش، تُندرو، عَبّاس، تیموک، عابِس، گِرِه پیشانی، مُتَرَبِّد، سَخت رو، عَبوس، تُرش رو، زوش، اَخم رو، بَداُغُر، تُرش روی، بَداَخم بدخو، بدخلق، خشمگین، برای مِثال یکی دژبرویی ست پرخاشخر / کزاو هست شیر ژیان را حذر (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۱)
دهی است از دهستان پشت آربابا بخش بانۀ شهرستان سقز واقع در 24هزارگزی جنوب باختر بانه، یکهزارگزی رود خانه بانه، کوهستانی، سردسیر، دارای 80 تن سکنه میباشد، آب آن از رودخانه و محصول آن غلات، لبنیات، و محصولات جنگلی و شغل اهالی زراعت است و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان پشت آربابا بخش بانۀ شهرستان سقز واقع در 24هزارگزی جنوب باختر بانه، یکهزارگزی رود خانه بانه، کوهستانی، سردسیر، دارای 80 تن سکنه میباشد، آب آن از رودخانه و محصول آن غلات، لبنیات، و محصولات جنگلی و شغل اهالی زراعت است و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
شخصی که باج و خراج از مردم میگیرد و او را بازدار هم میگویند، (برهان قاطع)، کسی را گویند که باژ و خراج از مردم میگیرد و او را باژدار هم میگویند، (انجمن آرای ناصری) (هفت قلزم)، خراج گیر، عشّار، مکّاس، کسی که باج از مردم میگیرد، (ناظم الاطباء)، کسی را گویند که باج و خراج از مردم میگیردو او را باجدار هم میگویند، (آنندراج) : چنین داد پاسخ که ای شهریار پدر باژبان بودو من باژدار، فردوسی،
شخصی که باج و خراج از مردم میگیرد و او را بازدار هم میگویند، (برهان قاطع)، کسی را گویند که باژ و خراج از مردم میگیرد و او را باژدار هم میگویند، (انجمن آرای ناصری) (هفت قلزم)، خراج گیر، عَشّار، مَکّاس، کسی که باج از مردم میگیرد، (ناظم الاطباء)، کسی را گویند که باج و خراج از مردم میگیردو او را باجدار هم میگویند، (آنندراج) : چنین داد پاسخ که ای شهریار پدر باژبان بودو من باژدار، فردوسی،
پیر آمده امیلین پرب. نام خاورشناس رحالۀ فرانسوی و عالم فاضل جغرافیا (1779- 1847 میلادی). وی جغرافیای ادریسی را به زبان فرانسه در دو جلد ترجمه کرد ودر پاریس به چاپ رسانید. و نیز تاریخ فرغانه را ترجمه کرده و مقالات بسیاری درباره مشرق در مجلۀ آسیائی نشر داده است. کتابی هم به عنوان سفر ارمنستان و ایران دارد که در پاریس بسال 1821 میلادی بچاپ رسیده است. او مدتی رئیس دانشکدۀ السنۀ شرقی پاریس بود و شاگرد سیلوستر دوساسی است
پیر آمده امیلین پرب. نام خاورشناس رحالۀ فرانسوی و عالم فاضل جغرافیا (1779- 1847 میلادی). وی جغرافیای ادریسی را به زبان فرانسه در دو جلد ترجمه کرد ودر پاریس به چاپ رسانید. و نیز تاریخ فرغانه را ترجمه کرده و مقالات بسیاری درباره مشرق در مجلۀ آسیائی نشر داده است. کتابی هم به عنوان سفر ارمنستان و ایران دارد که در پاریس بسال 1821 میلادی بچاپ رسیده است. او مدتی رئیس دانشکدۀ السنۀ شرقی پاریس بود و شاگرد سیلوستر دوساسی است