جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دژبانی

دژبانی

دژبانی
بخشی کوچکی از سازمان ارتش که وظیفه مراقبت از اعمال افسران و سربازان را به عهده دارد
فرهنگ فارسی معین

دژبانی

دژبانی
قسمت کوچکی از سازمان ارتش برای مراقبت در رفتار و کردار سربازان و افسران و جلوگیری از کارهای خلاف آنان، عمل و شغل دژبان
فرهنگ فارسی عمید

دربانی

دربانی
شغل و منصب نگهبانی در و قاپوچی گری. (ناظم الاطباء). دربان بودن. بِوابَت. حِجابَت. حِجبَه:
وگر فغفور چینی را دهد منشور دربانی
به سنباده حروفش را بسنباند در احداقش.
منوچهری.
یهودآسا غیاری دوز بر کتف مسلمانان
اگرشان بر در اغیار دین بینی به دربانی.
خاقانی.
و راجع به شغل دربانی و حجابت در دربارهای اسلامی رجوع به تاریخ تمدن اسلامی جرجی زیدان ج 1 ص 200 و ترجمه فارسی آن ج 1 ص 252 شود.
- دربانی کردن، حاجبی و بوابی کردن. نگهبانی از در و ورودگاه بزرگان کردن:
چو طاوس بهشت آید پدیدار
بجای حلقه دربانی کند مار.
نظامی.
سِدانَه، سَدن، دربانی کردن کعبه یا بتخانه. (از منتهی الارب).
- دربانی نمودن، حراست کردن از در و نگهبانی نمودن آن. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

دژبانو

دژبانو
بانوی دژ. خاتون دژ:
چو گل بودم ملک بانوی سقلاب
کنون دژبانوی شیشه م چو گلاب.
نظامی.
دژبانوی من بدین سبیل است
دژبانی من بدین دلیل است.
نظامی
لغت نامه دهخدا

دربانی

دربانی
اگر کسی بیند که دربانی می کرد، دلیل که جاجتی که دارد روا شود، از مردی بزرگ و عزت و جاه یابد. اگر بیند که دربانی میکرد و در نبود، دلیل که خاص و مقرب پادشاه شود. اگربیند که پادشاه او را از دربانی معزول کرد، تاویلش به خلاف این است. محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب