جدول جو
جدول جو

معنی باژبان

باژبان
مامور وصول باج و خراج، باج دار، باژدار
تصویری از باژبان
تصویر باژبان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با باژبان

باژبان

باژبان
شخصی که باج و خراج از مردم میگیرد و او را بازدار هم میگویند، (برهان قاطع)، کسی را گویند که باژ و خراج از مردم میگیرد و او را باژدار هم میگویند، (انجمن آرای ناصری) (هفت قلزم)، خراج گیر، عَشّار، مَکّاس، کسی که باج از مردم میگیرد، (ناظم الاطباء)، کسی را گویند که باج و خراج از مردم میگیردو او را باجدار هم میگویند، (آنندراج) :
چنین داد پاسخ که ای شهریار
پدر باژبان بودو من باژدار،
فردوسی،
لغت نامه دهخدا

بادبان

بادبان
پرده ای که در کشتی بادی نصب می کنند برای استفاده از قوۀ وزش باد جهت حرکت دادن کشتی، خیمۀ کشتی، شراع، گریبان، سرآستین
بادبان اخضر: بادبان سبز، کنایه از آسمان
بادبان
فرهنگ فارسی عمید

بازبان

بازبان
بازدار، کسی که بازهای شکاری را رام و تربیت می کرد، بازیار
بازبان
فرهنگ فارسی عمید