جدول جو
جدول جو

معنی پروره - جستجوی لغت در جدول جو

پروره
جانوری که در پروار بسته فربه کرده باشند پرواری: (چو مرغ پروره مغرور خصمت آگه نیست از آنکه رمح غلامان تست با بزنش) (شهاب الدین موید سمرقندی)
تصویری از پروره
تصویر پروره
فرهنگ لغت هوشیار
پروره
پرواری، پرورده، چاق، فربه، گوسفند یا جانور دیگر که او را در جای خوب بسته و خوراک خوب داده و فربه کرده باشند
تصویری از پروره
تصویر پروره
فرهنگ فارسی عمید
پروره
((پَ وَ رِ))
جانوری که در پروار بسته فربه کرده باشند
تصویری از پروره
تصویر پروره
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پروسه
تصویر پروسه
فرآیند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پروژه
تصویر پروژه
برنامه، پیرنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرورش
تصویر پرورش
تربیت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرورده
تصویر پرورده
تربیت شده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرتره
تصویر پرتره
طرح صورت انسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پروژه
تصویر پروژه
لایحه، قصد، نیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرورش
تصویر پرورش
تعلیم، مراعات، تیمار، تربیت، تادیب، رعایت
فرهنگ لغت هوشیار
پرورش یافته تربیت یافته مربی، جمع پروردگان، در عسل یا شکر یا شیر یا سرکه و جز آن آغاز زده بشکر پخته و آغشته مربی با عسل و شکر سخت بقوام آمده نزدیک بخشکی: زنجبیل پرورده، مصطنع گیرنده احسان و انعام، پخته سخته نیک اندیشیده، پرواری شده. یا پرورده مرغ. زال زر پدر رستم: (چو پرورده مرغ باشد بکوه فکنده بدر از میان گروه) (فردوسی) یا دست پرورده. یا گیلاس پرورده. گیلاسی که با جنس بهتر پیوند شده باشد: گیلاس پرورده دارم (گیلاس فروشها گویند) یا نمک پرورده
فرهنگ لغت هوشیار
پروردن تغذیه، در ترکیب بجای (پرورده) آید: سایه پرورد غم پرورد ناز پرورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرموره
تصویر پرموره
آرایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرگره
تصویر پرگره
پرچین و شکن
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی بگنجد (بج لثه) از بیماری ها دهان و دندان بیمار نسوج اطراف طوق و ریشه دندان که بیشتر با تحلیل لانه دندان و لثه و خروج چرک از پای دندان همراه است و در بعضی حالت جریان چرک وجود ندارد. این حالت آنرا پیوره خشک نامند. در اکثر موارد این مرض بااحتقان شدید لثه و خارش و سوزش همراه است و بندهای دندان نیز انسجام و استحکام خود را از دست میدهد بطوریکه دندان در داخل لانه اش شل میشود و تکان میخورد. در حالاتی که لثه محتقن باشد در موقع شستن دندانها از لثه خون جاری میگردد. پیدایش این مرض بواسطه چندین علت است: یکی عدم تعادل هورمونهای داخلی سوم نتیجه بعضی امراض عفونی عمومی از قبیل سیفیلیس و سل و حصبه چهارم حمله موضعی برخی میکربها (از قبیل استرپتوکوک و استافیلوکوک و کلی باسیل و غیره) بنسوج اطراف دندان و مخاط دهان پنجم عدم تطابق صحیح دندانها و طرز تغذیه و عادت بیک طرف جویدن غذا و نشستن مرتب دندانهااز عوامل مهم ایجاد این مرض است و همچنین جنس و نژاد و سن در ایجاد آن موثر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرگره
تصویر پرگره
دارای گره بسیار، پرچین، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خم
چروکیده، پرشکن، پر پیچ و تاب، پرآژنگ، پرنورد، پرشکنج، پرکوس، پرماز، انجوخیده، آژنگ ناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرتره
تصویر پرتره
در نقاشی، طرح صورت انسان، تک چهره، نقاشی صورت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرورده
تصویر پرورده
پروریده، پرورش یافته، پرورش داده شده، تربیت شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرواره
تصویر پرواره
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پربار، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پروژه
تصویر پروژه
طرح و نقشه ای که برای انجام یک کار در نظر گرفته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرورش
تصویر پرورش
عمل پروردن مثلاً پرورش ماهی،
تربیت
مجموعۀ هنجارهای جامعه، آداب
پرورده شدن
خورش، خوراک
پرورش دادن: پروراندن، تربیت کردن
پرورش یافتن: پرورش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرپره
تصویر پرپره
فرفره، نوعی اسباب بازی کاغذی سبک و پره دار که بر اثر جریان باد دور خود می چرخد، مازالاق، یرمع، بادفره، بادفر، فرفروک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرپره
تصویر پرپره
پولک ریز، فلس
پوستۀ نازک فلز، پول فلزی بسیار کم ارزش، سکۀ کم بها، پول خرد کم ارزش، پول سیاه، پاپاسی، فلس، پشیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قروره
تصویر قروره
خردوخوار درمانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وروره
تصویر وروره
ورور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پروسه
تصویر پروسه
((پُ رُ س ِ))
فرایند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پروژه
تصویر پروژه
((پُ ژِ))
طرح، نقشه، طرح و نقشه کارهایی که باید انجام شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرورش
تصویر پرورش
((پَ وَ رِ))
آموزش، تعلیم، غذا، خورش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرورده
تصویر پرورده
((پَ وَ دِ))
پرورش یافته، چیزی را در عسل یا شکر یا مانند آن پختن، پروریده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرتره
تصویر پرتره
((پُ رِ))
طرح صورت، نقاشی چهره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرپره
تصویر پرپره
((پَ پَ رِ یا رَ))
سکه کوچک تنگ را گویند، پشیز، فلوس، پولک. دینار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیوره
تصویر پیوره
((پِ رِ))
بیماری لثه و دندان که بر اثر آن لثه ها عفونی و متورم شده، باعث خرابی ریشه دندان می شود
فرهنگ فارسی معین
از بیماری های دهان و دندان که در آن لثه ها عفونت می کند و دندان ها خراب و ریشۀ آن ها سست می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرورد
تصویر پرورد
پروردن، پسوند متصل به واژه به معنای پرورش یافته مثلاً سایه پرورد، نازپرورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پروژه
تصویر پروژه
Project
دیکشنری فارسی به انگلیسی