جدول جو
جدول جو

معنی پرپره

پرپره((پَ پَ رِ یا رَ))
سکه کوچک تنگ را گویند، پشیز، فلوس، پولک. دینار
تصویری از پرپره
تصویر پرپره
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پرپره

پرپره

پرپره
فِرفِرِه، نوعی اسباب بازی کاغذی سبک و پره دار که بر اثر جریان باد دور خود می چرخد، مازالاق، یَرمَع، بادفِرِه، بادفَر، فَرفَروک
پرپره
فرهنگ فارسی عمید

پرپره

پرپره
پولک ریز، فلس
پوستۀ نازک فلز، پول فلزی بسیار کم ارزش، سکۀ کم بها، پول خرد کم ارزش، پولِ سیاه، پاپاسی، فَلس، پَشیز
پرپره
فرهنگ فارسی عمید

پرپره

پرپره
پاره. پول. تنک ریزه. فلوس. فلوس کوچک بسیارتنک بغایت ریزه. (برهان). پشیز. (رشیدی) (جهانگیری). و بعضی بمعنی دینار گفته اند. (رشیدی) :
درست گشت که خورشید در خزانۀ تو
قراضه ای است دغل بر مثال پرپره ای.
شمس الدین ورکانی
لغت نامه دهخدا

پرپری

پرپری
جامه عبا نان و جز آن که سخت باریک و نازک و تنک باشد: نان پرپری عبای پرپری، (کبوتر بازی) کبوتر ماده ای که پرودمش را قیچی بزنند و با آن کبوتران نر را ببام خانه خوانند
فرهنگ لغت هوشیار

پروره

پروره
جانوری که در پروار بسته فربه کرده باشند پرواری: (چو مرغ پروره مغرور خصمت آگه نیست از آنکه رمح غلامان تست با بزنش) (شهاب الدین موید سمرقندی)
پروره
فرهنگ لغت هوشیار