- پرشیدن
- بد حال شدن تهیدست شدن، مضطرب گشتن، بیخود گشتن، پریشان کردن
معنی پرشیدن - جستجوی لغت در جدول جو
- پرشیدن
- پریشیدن، پریشان شدن، آشفته شدن، شوریده شدن، آشفتن، آشوفتن، شوریدن، بشولیدن، پشولیدن، پژولیدن، برهم خوردن، پریشان کردن، پراکنده شدن، پراکنده ساختن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کوفته شدن پهن گردیدن، پراکنیدن ترشح کردن رش رشاش
روشنائی دادن، درخشیدن
اکتسا
منکسر کردن، انکسار، منتشرکردن
پراگندن پریشیدن افشاندن، ریختن، پاچیدن پشنجیدن، یا آب پاشیدن، آب زدن جایی را. یا از هم پاشیدن، متلاشی شدن
تفتیش کردن
فرو بردن میخ در چیزی و سر آنرا با چکش و مانند آن کوبیدن و پهن کردن محکم کردن چیزی در چیزی مانند میخی که در تخته زنند و دنباله آنرا از جانب دیگر خم دهند و محکم کنند
پریشان کردن، پراکندن
گیاهی است که بر درختان پیچید عشقه، پرسیاوشان پر از شیان (مسکوک) : (درویش و ضعیف شاخ بادام کردست کنار پر شیانی) (ناصر خسرو. 466)
پرسش کردن سوال کردن استفهام، پژوهش کردن از حال کسی احوالپرسی کردن احوال پرسیدن جویای حال شدن از سلامت حال کسی آگاهی خواستن تفقد کردن تفقد، دستوری طلبیدن اجازه خواستن، عیادت کردن عیادت، باز خواست مواخذه گرفتن بر، جواب سلام دادن، یا از خر پرسیدن که شنبه کی است. یا پرسیدن از چیزی یا کسی. پژوهش کردن آگاهی خواستن جویاشدن استعلام استخبار تحقیق کردن یا مپرس، که مپرس، نظیر: که مگو دیگر نگو. یا نگو نپرس
پر زدن پرواز کردن، نهایت اشتیاق را داشتن: دلم برای او پر میکشید
بد حال شدن تهیدست شدن، مضطرب گشتن، بیخود گشتن، پریشان کردن
در بر کردن، بتن کردن
پخش شدن، پهن شدن، کوفته شدن
گیاهی فاقد شکوفه و گل که در حوالی کوفه می روید، عشقه، برسیان، سیان، پرسیان
پاشیدن، پریشان کردن، پراکنده ساختن، برای مثال سنبل پرتاب کرد سمن بر پراش / چشم خرد باز کن قدرت الله بین (سنائی - لغت فرس - پراشیدن)
چاپلوسی کردن، فروتنی کردن، فریب دادن
ریختن و پراکنده کردن هر چیز پاشیدنی، افشاندن، ریخته شدن و پراکنده شدن
پرسش کردن، سؤال کردن، جویا شدن از حال کسی، خبر گرفتن
پرچ کردن، کوبیدن و پهن کردن سر میخ که از یک طرف تخته یا چیز دیگر بیرون آمده باشد
خشمناک شدن غضب کردن
فروتنی کردن
تفتیش کردن
پریشان شدن، آشفته شدن، شوریده شدن، آشفتن، آشوفتن، شوریدن، بشولیدن، پشولیدن، پژولیدن، برهم خوردن
پریشان کردن
پراکنده شدن
پراکنده ساختن،برای مثال مرد بددل خیانت اندیشد / راز خود پیش خلق بپریشد (سنائی۱ - ۳۸۶)
پریشان کردن
پراکنده شدن
پراکنده ساختن،
ترش شدن، ترش مزه شدن، فاسد شدن مواد خوراکی، کنایه از گذشتن سن دختر مجرد از سن ازدواج