جدول جو
جدول جو

معنی پرشیان

پرشیان((پَ))
گیاهی پیچک مانند که بر درختان پیچد، پرسیاوشان
تصویری از پرشیان
تصویر پرشیان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پرشیان

پرشیان

پرشیان
گیاهی است که بر درختان پیچید عشقه، پرسیاوشان پر از شیان (مسکوک) : (درویش و ضعیف شاخ بادام کردست کنار پر شیانی) (ناصر خسرو. 466)
پرشیان
فرهنگ لغت هوشیار

پرشیان

پرشیان
گیاهی فاقد شکوفه و گل که در حوالی کوفه می روید، عَشَقه، بَرسیان، سَیان، پَرسَیان
پرشیان
فرهنگ فارسی عمید

پرشیدن

پرشیدن
بد حال شدن تهیدست شدن، مضطرب گشتن، بیخود گشتن، پریشان کردن
پرشیدن
فرهنگ لغت هوشیار