معنی پرشیدن پرشیدن بد حال شدن تهیدست شدن، مضطرب گشتن، بیخود گشتن، پریشان کردن بد حال شدن تهیدست شدن، مضطرب گشتن، بیخود گشتن، پریشان کردن تصویر پرشیدن فرهنگ لغت هوشیار