جدول جو
جدول جو

معنی پراشیدن

پراشیدن
پاشیدن، پریشان کردن، پراکنده ساختن، برای مثال سنبل پرتاب کرد سمن بر پراش / چشم خرد باز کن قدرت الله بین (سنائی - لغت فرس - پراشیدن)
تصویری از پراشیدن
تصویر پراشیدن
فرهنگ فارسی عمید