جدول جو
جدول جو

معنی هچکاره - جستجوی لغت در جدول جو

هچکاره
مخفف هیچکاره
تصویری از هچکاره
تصویر هچکاره
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هرکاره
تصویر هرکاره
همه کاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیچکاره
تصویر هیچکاره
بی کاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرکاره
تصویر هرکاره
((هَ رِ))
همه کاره، کسی که به هر کاری دست بزند، پیک، قاصد، جاسوس، دیگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هرکاره
تصویر هرکاره
کسی که هرکاری را بلد باشد و به همۀ کارها دست بزند، همه کاره
دیگ سنگی که در آن آش یا آبگوشت طبخ می کنند
پیک، قاصد
جاسوس، خبرچین، کسی که اخبار و اسرار کسی یا اداره ای یا مملکتی را به دست بیاورد و به دیگری اطلاع بدهد، جستجوکنندۀ خبر، آیشنه، زبان گیر، متجسّس، ایشه، خبرکش، منهی، رافع، راید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چکاره
تصویر چکاره
چه کار و عامل کدام عمل و شاغل کدام شغل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابکاره
تصویر ابکاره
کشت و زرع کشاورزی حرث، (توسعا) مزرع مزرعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیکاره
تصویر بیکاره
بیکار، بیهنر، ولگرد، بیفایده بیسود بیمصرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همواره
تصویر همواره
مداوم، لاینقطع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
مشارکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آشکاره
تصویر آشکاره
آشکارآشکارا، هویدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راکاره
تصویر راکاره
زن فاحشه و بدکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چه کاره
تصویر چه کاره
(چه استفهام کار ا ه) اهل چه کار عامل کدام عمل شاغل کدام شغل ک: (پدر و مادر دختر چکاره اند ک)، نابکار، باطل بیفایده، کسی که بدون سبب در امری مداخله کند: (فلان کس چکاره است ک)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیکاره
تصویر سیکاره
پارسی تازی گشته سه گاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همواره
تصویر همواره
همیشه، پیوسته، پی در پی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راکاره
تصویر راکاره
بدکاره، فاحشه، قحبه، روسپی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیکاره
تصویر بیکاره
بیکار، بی هنر، ولگرد، بی فایده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشکاره
تصویر آشکاره
آشکار، آشکارا، پدیدار، پیدا، نمایان، برای مثال فرصت شمر طریقۀ رندی که این نشان / چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست (حافظ - ۱۶۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
با هم کار کردن، به یکدیگر کمک کردن در کاری، هم پیشگی و شرکت در کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جدکاره
تصویر جدکاره
رای ها و اندیشه های مختلف، تدبیرها و روش های مختلف، برای مثال جهانیان را دیدم بسی ز هر مذهب / بسی بدیدم از گونه گونه جدکاره (شهید بلخی - شاعران بی دیوان - ۳۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناکاره
تصویر ناکاره
آنچه به کار نیاید، بیکاره، از کارافتاده، بی فایده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیچ کاره
تصویر هیچ کاره
بیکاره، کسی که کاری از او برنیاید و به درد کاری نخورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چه کاره
تصویر چه کاره
اهل چه کار؟، دارای چه شغل و عمل؟ مثلاً فلانی چه کاره است؟
فرهنگ فارسی عمید
بیکاره هیچکاره، سست وبی دست و پا، آنچه که از کارافتاده وبکاری نیاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همواره
تصویر همواره
پی در پی، پیوسته، همیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابکاره
تصویر ابکاره
((اَ رِ))
کشت و زرع، کشاورزی، مزرعه، کشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آشکاره
تصویر آشکاره
((شُ یا ش ِ رِ))
پیدا، معلوم، آشکارا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بدکاره
تصویر بدکاره
((~. رِ))
آن که مرتکب کارهای بد شود، بدکردار، شریر، موذی، فاسق، زناکار، روسپی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جدکاره
تصویر جدکاره
((جُ رِ یا رَ))
رأی های مختلف، تدبیرهای گوناگون، روش های متعدد، جگاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راکاره
تصویر راکاره
((رِ))
زن بدکاره، روسپی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همواره
تصویر همواره
((هَ رِ))
پیوسته، همیشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هیچ کاره
تصویر هیچ کاره
((ر یا رَ))
آن که برای کاری شایسته نیست، بی کاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
Collaborative, Cooperative, Collaboration, Cooperation, Cooperativeness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
colaboração, colaborativo, cooperação, cooperativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
colaboración, colaborativo, cooperación, cooperativo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی