جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بیکاره

بیواره

بیواره
غریب، برای مِثال بدو گفت کز خانه آواره ام / ز ایران یکی مرد بیواره ام (اسدی - ۲۱۰)، بی کس، تنها، بیچاره، درمانده، بیگانه، ناشناس
بیواره
فرهنگ فارسی عمید