جدول جو
جدول جو

معنی هیچ کاره

هیچ کاره
بیکاره، کسی که کاری از او برنیاید و به درد کاری نخورد
تصویری از هیچ کاره
تصویر هیچ کاره
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هیچ کاره

هیچ کاره

هیچ کاره
ردی. پست. که به هیچ کار نیاید: عسیقه، شراب هیچ کارۀ بسیارآب. مصران الفار، نوعی از خرمای هیچ کاره. (منتهی الارب) ، کسی که کاری و شغلی ندارد. آنکه برای کاری شایسته نیست، کنایه از مردم ضعیف و بی اعتبار و فرومایه. (آنندراج) :
ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست.
حافظ.
در فکر آن دهانم و در یاد آن کمر
چون من به روزگار کسی هیچ کاره نیست.
فطرت (از آنندراج).
- امثال:
همه کاره هیچ کاره، کسی که صلاحیت هیچ کار ندارد و خود را داخل هر کار میکند
لغت نامه دهخدا

این کاره

این کاره
اهل عمل اهل کار. توضیح بیشتر در موقعی استعمال شود که بخواهند صلاحیت شخصی را برای کار و شغلی برسانند
فرهنگ لغت هوشیار

همه کاره

همه کاره
کسی که هر کاری از او برآید، آنکه به هر کاری احاطه داشته باشد، هرکاره، کنایه از صاحب نفوذ
همه کاره
فرهنگ فارسی عمید

همه کاره

همه کاره
کسی که هرکاری ازدست او برآید، کسی که در هر کار مداخله کند
همه کاره
فرهنگ لغت هوشیار

همه کاره

همه کاره
کسی که همه کاری از دست او برآید، کسی که در هر کاری مداخله کند
همه کاره
فرهنگ فارسی معین