- هرچگاه
- هرگاه، هر وقت که
معنی هرچگاه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هیچ وقت، هیچوقت، ابداً
هیچوقت، هرگز
هروقت، هرزمان، (حرف، قید) اگر، چنانچه
هر زمان، هر وقت
تقاطع
آموزگاه آموزشگاه مدرسه مکتب
محل کشت، کشتزار، روستا
جای چریدن حیوانات علفخوار
خیمه گاه خرگاه بزرگ و مدور
جایی مرتفع که احتمال سقوط از آن رود لغزشگاه مزله
فرودگاه هواپیما
محل شاخ در سر جانوران
آلت تناسل
اطراف کمر، تهیگاه، کمر
حرب جای، جای جنگ، میدان جنگ
جای شاخ در سر حیوان شاخ دار
طربخانه، طرب سرا، محل عیش و عشرت
جایی که از آنجا کوچ کنند، زمان کوچ کردن
میان روز که هوا گرم است، ظهر، هنگام ظهر، جای گرم
جای عرض و نمایش دادن چیزی، میدان سان دیدن و شمردن سپاهیان، جای گرد آمدن سپاهیان
جای چریدن حیوانات علف خوار، علفزار، مرتع، چرازار، چراخوٰار، چراخور، چراجای، چرام، چرامین، سبزه زار، مسارح
دنیا جهان
محل شادی، طربخانه
نمایشگاه، معرض، محل عرضه
جای غرق شدن
فاتور گاه فرا روگاه جایی که از آنجا بیشتر کوچ کنند: نخستین خرامش ازین کوچگاه به البرز خواهم برون برد راه. (نظامی)، زمان کوچ کردن زمان رحلت
اطراف کمر
میان روز که هوا بنهایت گرمی است: گرمگاهی که چو دوزخ بدمد باد سموم تف با حورا چون نکهت حورا بیند. (خاقانی)
جایی در دیگ بریان پلو که محاذی گردن گوسفند بریان باشد
هرگونه، هرطور: (هرچگونه که باشند)
محلی که به آنجا هجرت کنند
هروقتی هرزمانی. یاهرگاهی که. هروقتی که: (وهرگاهی کزین چهاررنگ اعنی سپیدوسیاه وسرخ وزردیکی را مقدار بکاهی یابفزایی رنگ نیز برهمان قیاس بگرددبزیادت ونقصان)