جدول جو
جدول جو

معنی طربگاه

طربگاه
طربخانه، طرب سرا، محل عیش و عشرت
تصویری از طربگاه
تصویر طربگاه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با طربگاه

طربگاه

طربگاه
طربخانه. طرب سرای. محل شادی. جایگاه طرب:
خویشتن را زتنگنای دلم
به طربگاه دل براندازد.
عرفی (از آنندراج).
گوش مخالفش به طربگاه عافیت
مغز فغان شنیده ز نی های استخوان.
ملا طغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

طرفگاه

طرفگاه
دنیا، جهان، برای مِثال دو پروانه بینم دراین طرفگاه / یکی رو سپید است و دیگر سیاه (نظامی۵ - ۹۵۹)
طرفگاه
فرهنگ فارسی عمید

حربگاه

حربگاه
حرب جای. معرکه. میدان جنگ. مأزم. مأزق. (منتهی الارب). معترک. (محمود بن عمر ربنجنی). ملحمه. حربگه. رجوع به حرب جای شود:
به حربگاهی کو تیغ برکشد ز نیام
به صیدگاهی کو تیر برنهد به کمان.
فرخی.
پیش خردمند در این حربگاه
بیخردان را همه تن عورت است.
ناصرخسرو.
و طاهر از حربگاه گریخته برفت. (مجمل التواریخ و القصص).
به حربگاه دو کار است دشمنانش را
قفا نمودن یا تیغ بر قفا دیدن.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

طرفگاه

طرفگاه
مراد از دنیا. (آنندراج از فرهنگ اسکندرنامۀ نظامی) :
دو پروانه بینم در این طرفگاه
یکی روسپید است و دیگر سیاه.
نظامی
لغت نامه دهخدا