جدول جو
جدول جو

معنی کوچگاه

کوچگاه
جایی که از آنجا کوچ کنند، زمان کوچ کردن
تصویری از کوچگاه
تصویر کوچگاه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کوچگاه

کوچگاه

کوچگاه
فاتور گاه فرا روگاه جایی که از آنجا بیشتر کوچ کنند: نخستین خرامش ازین کوچگاه به البرز خواهم برون برد راه. (نظامی)، زمان کوچ کردن زمان رحلت
فرهنگ لغت هوشیار

کوچگاه

کوچگاه
جایی که از آنجا بیشتر کوچ کنند، (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین)، جای کوچ و رحلت، (ناظم الاطباء)، کوچگه، (فرهنگ فارسی معین) :
ولایت بین که ما را کوچگاه است
ولایت نیست این زندان و چاه است،
نظامی،
از آن کوچگه رخت پرداختند
سوی کوچگاهی دگر تاختند،
نظامی،
نمودند منزل شناسان راه
که چون شه کند کوچ از این کوچگاه،
نظامی،
و رجوع به کوچگه شود،
، لشکرگاه، (ناظم الاطباء) :
درای شتر خاست از کوچگاه
سرآهنگ لشکر درآمد به راه،
نظامی،
دگر مابقی را ز گنج و سپاه
یله کرد و بگذشت از آن کوچگاه،
نظامی،
، هنگام کوچ و رحلت، (ناظم الاطباء)، زمان کوچ کردن، زمان رحلت، (فرهنگ فارسی معین)، کنایه از دنیا، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کوچگه

کوچگه
کوچگاه:
از آن کوچگه رخت پرداختند
سوی کوچگاهی دگر تاختند.
نظامی.
در کوچگه اوفتاد رختم
چون سست شدم مگیر سختم.
نظامی.
در عالم اگرچه سست خیزیم
در کوچگه رحیل تیزیم.
نظامی.
و رجوع به کوچگاه شود.
، کنایه از دنیا. کوچگاه: آنچه حالی است می بینی و سفرهای دگر را فراموش کرده ای، چنانکه در این کوچگه این عقبات درآمده ای، سفرهای بسیار کرده ای و همه را فراموش کرده ای. (کتاب المعارف).
سر از لهو پیچید و گوش از سماع
که نزدیک شد کوچگه را وداع.
نظامی.
نیوشنده به، گر غم خود خورد
که اونیز از این کوچگه بگذرد.
نظامی.
رجوع به کوچگاه شود، زمان کوچ کردن. (آنندراج). هنگام کوچ و رحلت. (ناظم الاطباء). و رجوع به کوچگاه شود
لغت نامه دهخدا

دو گاه

دو گاه
اولین شعبه از شعب بیست و چهار گانه موسیقی است و آن از اسامی دساتین است که پارسیان نهاده اند) اسم جنس مفرد اعظم که از نغمات اصیل اصفهان است (مجمع الادوار ج 2 ص 25) دو جهان دنیا و آخرت
فرهنگ لغت هوشیار