جایی که از آنجا بیشتر کوچ کنند، (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین)، جای کوچ و رحلت، (ناظم الاطباء)، کوچگه، (فرهنگ فارسی معین) : ولایت بین که ما را کوچگاه است ولایت نیست این زندان و چاه است، نظامی، از آن کوچگه رخت پرداختند سوی کوچگاهی دگر تاختند، نظامی، نمودند منزل شناسان راه که چون شه کند کوچ از این کوچگاه، نظامی، و رجوع به کوچگه شود، ، لشکرگاه، (ناظم الاطباء) : درای شتر خاست از کوچگاه سرآهنگ لشکر درآمد به راه، نظامی، دگر مابقی را ز گنج و سپاه یله کرد و بگذشت از آن کوچگاه، نظامی، ، هنگام کوچ و رحلت، (ناظم الاطباء)، زمان کوچ کردن، زمان رحلت، (فرهنگ فارسی معین)، کنایه از دنیا، (ناظم الاطباء)
کوچگاه: از آن کوچگه رخت پرداختند سوی کوچگاهی دگر تاختند. نظامی. در کوچگه اوفتاد رختم چون سست شدم مگیر سختم. نظامی. در عالم اگرچه سست خیزیم در کوچگه رحیل تیزیم. نظامی. و رجوع به کوچگاه شود. ، کنایه از دنیا. کوچگاه: آنچه حالی است می بینی و سفرهای دگر را فراموش کرده ای، چنانکه در این کوچگه این عقبات درآمده ای، سفرهای بسیار کرده ای و همه را فراموش کرده ای. (کتاب المعارف). سر از لهو پیچید و گوش از سماع که نزدیک شد کوچگه را وداع. نظامی. نیوشنده به، گر غم خود خورد که اونیز از این کوچگه بگذرد. نظامی. رجوع به کوچگاه شود، زمان کوچ کردن. (آنندراج). هنگام کوچ و رحلت. (ناظم الاطباء). و رجوع به کوچگاه شود
اولین شعبه از شعب بیست و چهار گانه موسیقی است و آن از اسامی دساتین است که پارسیان نهاده اند) اسم جنس مفرد اعظم که از نغمات اصیل اصفهان است (مجمع الادوار ج 2 ص 25) دو جهان دنیا و آخرت