معنی گرمگاه - فرهنگ فارسی عمید
معنی گرمگاه
- گرمگاه
- میان روز که هوا گرم است، ظهر، هنگام ظهر، جای گرم
تصویر گرمگاه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گرمگاه
گرمگاه
- گرمگاه
- میان روز که هوا بنهایت گرمی است: گرمگاهی که چو دوزخ بدمد باد سموم تف با حورا چون نکهت حورا بیند. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
گریگاه
- گریگاه
- جایی در دیگ بریان پلو که محاذی گردن گوسفند بریان باشد
فرهنگ لغت هوشیار