- ناهض
- جوجه، جای بلند برخیزنده قایم، مکان مرتفع، گوشت بالای بازو، جمع نواهض
معنی ناهض - جستجوی لغت در جدول جو
- ناهض ((هِ))
- برخیزنده، قایم، مکان مرتفع، گوشت بالای بازو، جمع نواهض
- ناهض
- برخیزنده، برخاسته، ویژگی جوجۀ پرنده که قادر به پریدن شده باشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث ناهض
برادران و نزدیکان و نوکران مرد که برای او قیام کنند، ناهضه الرجل
ناینده
نهی کننده، بازدارنده، آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، وازع، حابس، زاجر، معوّق، مناع، رادع
غارت کننده، غنیمت گیرنده
ش کننده، از بین برنده، کنایه از شکنندۀ عهد وپیمان
جمع واژۀ ناهضه، برادران و نزدیکان و نوکران مرد که برای او قیام کنند، ناهضه الرجل
خشم، پی (عصب)، تیرانداز
انگور سپید
نارپستان: دختر، شیر بیشه
راه رونده، فراخراه یابنده
گلو
تاراجگر، پروه گیر غارت کننده غنیمت گیرنده: اصول مهرتوطبع کرام راجامع نهیب کین توصبرلئام راناهب. (عثمان مختاری. چا. همائی. 30)
شکننده، پیمان شکن، باز کننده تاب شکننده: (آنهاکه اورابرین بعث همی کنندناقض این دولت اندنه ناصح وهادم این خاندانندنه خادم)، آنکه عهد خودرابشکندپیمان شکن
تب لرزه، راهجوی پیشرو کاروان، از نام های خدا
کرکرانک دوش (غضروف کتف)، جنبان ابرجنبنده
بازدارنده نهی کننده بازدارنده منع کننده: فعلت نه بقصد آمرخیر قولت نه بلفظ ناهی شر. (ناصرخسرو. 180)
فزونی نهنده گزافکار
بانگ دهنده مانند خر
نزدیک شونده
جمع ناهضه، جاهای بلند جوجه پرندگان جمع ناهضه داعیه ها: مدتی دراز نواهض همت این عزیمت در من میظویخت
بازدارنده، نهی کننده
بانگ دهنده مانند خر، خر بانگ کننده، جای برآمدن بانگ از گلوی خر
Oxymoronic
oxímoro
oxímoron
oksymoron
оксюморон
оксиморон