جدول جو
جدول جو

معنی ناهض

ناهض((هِ))
برخیزنده، قایم، مکان مرتفع، گوشت بالای بازو، جمع نواهض
تصویری از ناهض
تصویر ناهض
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ناهض

ناهض

ناهض
جوجه، جای بلند برخیزنده قایم، مکان مرتفع، گوشت بالای بازو، جمع نواهض
فرهنگ لغت هوشیار

ناهض

ناهض
برخیزنده، برخاسته، ویژگی جوجۀ پرنده که قادر به پریدن شده باشد
ناهض
فرهنگ فارسی عمید

ناهض

ناهض
نعت فاعلی از نهض و نهوض است. رجوع به نهوض شود، چوزۀ مرغ بال تمام راست کرده و آمادۀ پریدن شده. (منتهی الارب) (آنندراج). جوجۀ پرنده ای که آماده و مستعد پریدن شده است. (ازاقرب الموارد). یا آنکه بالهایش را برای پریدن باز و منبسط می کند. (از معجم متن اللغه). بچۀ کبوتر که فرا پریدن آمده باشد. (مهذب الاسماء). کبوتربچه که به پریدن نزدیک شده باشد. جوجه، راه صاعددر کوه. (از معجم متن اللغه) (ناظم الاطباء) ، مکان مرتفع. (از معجم متن اللغه) (از المنجد) ، گوشت اعلای بازوی اسب. (منتهی الارب) (از آنندراج). گوشتی که بر قسمت بالای بازوی اسب ظاهر شود، یا گوشتی که در ظاهر بازو، از بالا به پائین جمعشود. یا رأس المنکب. (از معجم متن اللغه). گوشت میان بازو. (مهذب الاسماء). گوشت بالای بازو. ج، نواهض
لغت نامه دهخدا

ناهی

ناهی
نهی کننده، بازدارَنده، آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، وازِع، حابِس، زاجِر، مُعَوَّق، مَناع، رادِع
ناهی
فرهنگ فارسی عمید

نواهض

نواهض
جمعِ واژۀ ناهضه، برادران و نزدیکان و نوکران مرد که برای او قیام کنند، ناهضه الرجل
نواهض
فرهنگ فارسی عمید