معنی ناهق ناهق بانگ دهنده مانند خر، خر بانگ کننده، جای برآمدن بانگ از گلوی خر تصویر ناهق فرهنگ فارسی عمید
ناهی ناهی نهی کننده، بازدارَنده، آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، وازِع، حابِس، زاجِر، مُعَوَّق، مَناع، رادِع فرهنگ فارسی عمید