- مجعب(مِ عَ)
کشتی گیری که همه اقران خود را اندازد و کسی بر او غالب نباشد. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
معنی مجعب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جواب دهنده، پاسخ دهنده، آنکه حاجت را برآورده می کند، اجابت کننده، از نام های خداوند
کسی که حالت اعجاب به او دست داده باشد، به شگفتی آمده
به شگفت آورنده، خودبین، خودپسند، خودخواه
به شگفت آورنده، خودبین، خودپسند، خودخواه
چهار گوشه کرده شده، در اصطلاح هندسه جسمی باشد که محیط است بر او شش سطح مربع
گشن، شتر سرکش نر فحل، اسبی که سواری نداده و سوار شدن بر آن دشوار باشد، جمع مصاعب مصاعیب
نا رویا خشک خشک و بی گیاه گردیده: ... و آنجا قطره ای آب نبود با کس و دشتی مجدب بی نبات و بی آب بود
شاخه راه راه کوهستانی در غاله مته مته بند زنی راه طریق، جمع مشاعب
دور کرده دور رانده، پرهیز داده دور کرده پرهیز داده، آن بعد که یک پرده رد کرده باشد مقابل طنینی بقیه
