برما. (منتهی الارب). برما و مته. (ناظم الاطباء). مثقب. (اقرب الموارد) ، سوزن و دست افزار کاسه بند. ج، مَشاعب. (مهذب الاسماء). ابزاری که بدان ظروف شکسته را مرمت کنند. (ناظم الاطباء). دست افزار کاسه بند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
وصله شده و پینه زده. (ناظم الاطباء). اصلاح شده. (از اقرب الموارد) : فی کل قعب مشعب، ای مجبور فی مواضع منه. (ابن کناسه ازاقرب الموارد). و رجوع به تشعیب و مشعبه شود، نشان کرده شدۀ با نشان شعب. (ناظم الاطباء)
راه. ج، مَشاعب. (مهذب الاسماء). راه در کوه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). راه: مشعب الحق، راهی که حق را از باطل جدا سازد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، داغی است شتران را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
نام مردی آزمند، راک (غوچ) دور شاخ: شاخداری که میانه دو شاخش فراخ باشد، پهن شانه چهار شانه قچقار که میان دو شاخ آن فراخ باشد حیوان شاخداری که وسط دو شاخش فاصله باشد، کسی که میان دو شانه اش فراخ باشد