جدول جو
جدول جو

معنی قَصِير - جستجوی لغت در جدول جو

قَصِير
کوتاه قد، کوتاه، کوتاه بین
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

قدرتمند، قوی، محکم
دیکشنری عربی به فارسی
خرخره کننده، غرّش
دیکشنری عربی به فارسی
خرخر کردن، خرّوپف کردن
دیکشنری عربی به فارسی
بد، زشت
دیکشنری عربی به فارسی
فراوان، زیاد، بسیار
دیکشنری عربی به فارسی
مسن، بزرگ، ارشد، اصلی
دیکشنری عربی به فارسی
اندک، کمی، کم، حدّاقلّ، ناکافی
دیکشنری عربی به فارسی
شنیع، بد، شیطانی، شرور
دیکشنری عربی به فارسی
کاخ مانند، کوتاه
دیکشنری عربی به فارسی
تقسیم کننده، فاضلاب
دیکشنری عربی به فارسی
نزدیک، بستن، قریب، مجاور، خویشاوند
دیکشنری عربی به فارسی
بی محابا، فراوان، بارور
دیکشنری عربی به فارسی
گدایی، فقیر، محض، نیازمند، کم برخوردار
دیکشنری عربی به فارسی
زیرکانه، نقشه کشی
دیکشنری عربی به فارسی
مشهور، معروف
دیکشنری عربی به فارسی
دوربین، بصیرتی، عمیق، دلپذیر
دیکشنری عربی به فارسی
بارور، پربار
دیکشنری عربی به فارسی
بومی، اصیل، نمونه وار
دیکشنری عربی به فارسی
گرفتار، زندانی
دیکشنری عربی به فارسی
دست نخورده، اوایل
دیکشنری عربی به فارسی
غرّش، صدای بم
دیکشنری عربی به فارسی
ماهر، متخصّص
دیکشنری عربی به فارسی
تصویرسازی، فیلمبرداری، فرمول بندی
دیکشنری عربی به فارسی
مینیاتور سازی، کاهنده
دیکشنری عربی به فارسی
برنزه کردن، ارائه
دیکشنری عربی به فارسی
خراش، سوت زدن، سرفه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
مینی، کوچک، جزئی، ریز
دیکشنری عربی به فارسی
نایب السلطنه، نگهبان
دیکشنری عربی به فارسی