معنی أَصِيل
أَصِيل
بومی، اصیل، نمونه وار
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با أَصِيل
أَلِيف
أَلِيف
آشِنا، مُحِبَّت آمیز، اَهلی، اَهلی بودَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَصلِيّ
أَصلِيّ
اَصلی
دیکشنری عربی به فارسی
أَسِير
أَسِير
گِرِفتار، زِندانی
دیکشنری عربی به فارسی
أَخِير
أَخِير
آخِرین
دیکشنری عربی به فارسی
أَنِيق
أَنِيق
مُدِرن، ظَریف، شیک، جَذّاب، تَمیز و مُرَتَّب، مُدِ روز
دیکشنری عربی به فارسی
أَمِين
أَمِين
نِگارخانِه دار، آقایِ
دیکشنری عربی به فارسی
بَصِير
بَصِير
دوربین، بَصیرَتی، عَمیق، دِلپَذیر
دیکشنری عربی به فارسی
بَدِيل
بَدِيل
جانِشین، جایگُزین
دیکشنری عربی به فارسی
بَخِيل
بَخِيل
بَخِیل، خَسیس
دیکشنری عربی به فارسی