جدول جو
جدول جو

معنی فراکشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

فراکشیدن
پیش کشیدن، به سوی خود کشیدن، بالا کشیدن
تصویری از فراکشیدن
تصویر فراکشیدن
فرهنگ فارسی عمید
فراکشیدن(دَ کَ دَ)
پیش کشیدن. به سوی خود کشیدن، بالا کشیدن. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به فراز کشیدن شود
لغت نامه دهخدا
فراکشیدن((فَ کَ یا کِ دَ))
پیش کشیدن، به سوی خود کشیدن، بالا کشیدن
تصویری از فراکشیدن
تصویر فراکشیدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرا چیدن
تصویر فرا چیدن
چیدن، برچیدن، جمع کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرارسیدن
تصویر فرارسیدن
رسیدن، درآمدن، نزدیک شدن و رسیدن وقت چیزی یا کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراموشیدن
تصویر فراموشیدن
فراموش کردن، از یاد بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراخزیدن
تصویر فراخزیدن
پیش خزیدن، به پیش خزیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پر کشیدن
تصویر پر کشیدن
پر باز کردن، پرواز کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پراکنیدن
تصویر پراکنیدن
پراکندن، پاشیدن، پریشان کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراشیدن
تصویر فراشیدن
لرزیدن و بدحال شدن پیش از بروز تب، حالت فراشا پیدا کردن
فرهنگ فارسی عمید
دسته بندی هایی که درون یک حزب یا نهاد سیاسی هم فکر برای دستیابی که هدف های معیّن پدید آید
فرهنگ فارسی عمید
(مُرْ بَ تَ)
لرزیدن و خود را به هم کشیدن در ابتدای تب باشد و آن را فراشا و به عربی قشعریره خوانند. (برهان). افراشیدن. فراخیدن. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به فراشا شود
لغت نامه دهخدا
(دِ گَ گو نَ / نِ گَ تَ)
به زیر کشیدن. به پایین کشیدن. (یادداشت بخط مؤلف) :
فروکشید گل سرخ روی بند از روی
برآورید گل مشکبوی سر ز تراش.
منوچهری.
، آشامیدن با ولع و بلعیدن. (یادداشت بخط مؤلف) :
ایدون فروکشی بخوشی آن می حرام
گویی که شیر مام ز پستان همی مکی.
کسائی مروزی.
، افکندن. انداختن. (یادداشت بخط مؤلف).
- لنگر فروکشیدن، لنگر انداختن. ماندن:
اگر نه عقل به مستی فروکشد لنگر
چگونه کشتی از این ورطۀبلا ببرد؟
حافظ.
، آزاد کردن و کشیدن و دراز کردن.
- پای فروکشیدن، پای دراز کردن بحال استراحت:
با تو زمین را سر بخشایش است
پای فروکش گه آسایش است.
نظامی.
، اقامت کردن و در جایی ماندن:
بتماشای هرات رفت در نظرش خوش آمد، آنجا فروکشید. (تاریخ گزیده)
لغت نامه دهخدا
پایین کشیدن پایین انداختن، رکاب کشیدن حرکت کردن، بسر کشیدن نوشیدن شراب و مانند آن، جذب کردن، یا دم در کشیدن ساکت شدن، محو کردن نابود ساختن، با سپاه حرکت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گر کشیدن
تصویر گر کشیدن
شعله زدن مشتعل شدن الو گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قباکشیدن
تصویر قباکشیدن
قبا بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراموشیدن
تصویر فراموشیدن
فراموش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پیش کشیدن بسوی خود کشیدن، بالا کشیدن از غلاف در آوردن (شمشیر و مانند آن را)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراق کشیدن
تصویر فراق کشیدن
هجران کشیدن، تحمل جدایی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراکسیون
تصویر فراکسیون
شکستگی، پاره، پخش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرموشیدن
تصویر فرموشیدن
فراموش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخمیدن
تصویر فراخمیدن
به پیش خمیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا دیدن
تصویر فرا دیدن
بدیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا کشیدن
تصویر فرا کشیدن
پیش کشیدن بسوی خود کشیدن، بالا کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
نگهداشتن زمام مرکوب: سر منزل فراغت نتوان ز دست دادن ای ساروان فرو کش کاین ره کران ندارد. (حافظ 86) توضیح فروکش در بیت فوق بهمان معنی قف و انزل است درین بیت حافظ: احادیا لجمال الحبیب قف و انزل که نیست صبر جمیلم ز اشتیاق جمال، اقامت کردن در جایی ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پراکنیدن
تصویر پراکنیدن
سرپیچی کردن تخلف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخزیدن
تصویر فراخزیدن
به پیش خزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراشیدن
تصویر فراشیدن
((فَ دَ))
راست شدن موی بدن، از هم جدا شدن، فراخیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فروکشیدن
تصویر فروکشیدن
((فُ کِ دَ))
پایین کشیدن، فرود آوردن، در جایی فرود آمدن و اقامت کردن، خوردن، نوشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فره کشیدن
تصویر فره کشیدن
((فَ رَ. کِ دَ))
چاپلوسی کردن، منّت کشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراخزیدن
تصویر فراخزیدن
((~. خَ دَ))
به پیش خزیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراپوشیدن
تصویر فراپوشیدن
((~. دَ))
پوشیدن، چشم پوشی کردن، پوشانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراکسیون
تصویر فراکسیون
((فِ یُ))
گروه های همفکری که در داخل یک حزب یا مجمع به وجود می آیند، در علم ریاضی خارج قسمت دو کمیت، کسر، برخه (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراز کشیدن
تصویر فراز کشیدن
پیش کشیدن، به سوی خود کشیدن، بیرون کشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پراکنیدن
تصویر پراکنیدن
انتشار
فرهنگ واژه فارسی سره