در کشیدن در کشیدن پایین کشیدن پایین انداختن، رکاب کشیدن حرکت کردن، بسر کشیدن نوشیدن شراب و مانند آن، جذب کردن، یا دم در کشیدن ساکت شدن، محو کردن نابود ساختن، با سپاه حرکت کردن فرهنگ لغت هوشیار
پره کشیدن پره کشیدن گرداگرد گرفتن حلقه زدن دور کردن چنبر زدن دایره بستن پره کردن پره کشیدن پره داشتن پره بستن فرهنگ لغت هوشیار
گر کشیدن گر کشیدن افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، شُعلِه زَدَن، گُر زَدَن، اِشتِعال، اِلتِهاب، تَوَقُّد، تَلَهُّب، ضِرام، اِضطِرام فرهنگ فارسی عمید