- فاش
- آشکارا و ظاهر
معنی فاش - جستجوی لغت در جدول جو
- فاش
- آشکارا، هویدا، پراکنده
- فاش
- آشکارا، آشکار،
برای مثال گناه کردن پنهان به از عبادت فاش / اگر خدای پرستی هوا پرست مباش (سعدی۲ - ۴۶۳)
فاش شدن: آشکار شدن، شایع شدن
فاش گردیدن: آشکار شدن، شایع شدن، فاش شدن،برای مثال چرا گوید آن چیز در خفیه مرد / که گر فاش گردد شود روی زرد (سعدی۱ - ۱۵۴)
فاش کردن: آشکار کردن،برای مثال مکن عیب خلق ای خردمند فاش / به عیب خود از خلق مشغول باش (سعدی۱ - ۱۵۶)
فاش ساختن: آشکار کردن، فاش کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کفشگر
شب پره، شب پرک، شبکوره، شب پاره، و موش کور نیز گویند
جانور پستانداری با پوزۀ باریک، گوش های برجسته، دندان های بسیار تیز و قوۀ بینایی ضعیف که دست و پایش با پردۀ نازکی به هم متصل شده و به شکل بال درآمده است که با آن می تواند مثل پرندگان پرواز کند، بیواز، خربیواز، شب پره، شب یازه، شبکور، مرغ عیسی، شیرمرغ، وطواط
پر ریش ریش انبوه
کفشدوز و کفش فروش
حلاج، پنبه زن، متکبر
((خُ فّ))
فرهنگ فارسی معین
پستانداری است شبیه موش که دست و پای وی با پرده نازکی به هم متصل و به شکل بال است که با آن پرواز می کند. چشم هایش ضعیف است و به همین دلیل روزها را در تاریکی به سر می برد
پیرو و طرفدار فاشیسم
آشکار کردن، فاش کردن
آشکار شدن، شایع شدن، فاش شدن، برای مثال چرا گوید آن چیز در خفیه مرد / که گر فاش گردد شود روی زرد (سعدی۱ - ۱۵۴)
گیاهی شبیه فاشرا یا لبلاب، با برگ هایی پهن، ساقه ای سیاه و میوه ای خوشه ای که به گیاهان و اشیای اطراف خود می پیچد، شش بندان سیاه، سیاه دارو
شورانیدن، درهم کردن، برهم زدن، زیر و رو کردن، درهم ریختن، آمیختن، سرشتن، آشوردن، آشردن، آشوریدن
نظریه یا نهضتی که خواهان برتری نژادی، حکومت استبدادی، اعمال زور و خشونت و برخورد شدید با مخالفان است
گیاهی خاردار با تارهایی شبیه تاک و میوه ای سرخ رنگ و خوشه دار به اندازۀ نخود که به گیاهان و اشیای نزدیک خود می پیچد و مصرف دارویی دارد
سپیدتاک، سپیتاک، سفیدتاک، سیاه دارو، ماردارو، هزارشاخ، هزارکشان، هزارجشان، هزارافشان، ارجالون، بروانیا
سپیدتاک، سپیتاک، سفیدتاک، سیاه دارو، ماردارو، هزارشاخ، هزارکشان، هزارجشان، هزارافشان، ارجالون، بروانیا
پراکنده پریشان
هر برنامه ای که بمنظور بر پا کردن تمرکز حکومت ملی مطلقه یا سیاست و روش خشک و خشن ملی باشد، و برای عملی کردن آن رژیم در زمینه های صنعتی، کارخانه ای، تجاری و مالی همراه با زور و تعدی نسبت به مخالفان طرح ریزی شود و باجرا در آید فاشیسم نام دارد
کسی که پیرو فلسفه فاشیسم باشد (عضو حزب ملی ایتالیا که بوسیله موسولینی تاسیس شد)
تحریک شدن برانگیخته شدن
تحریک کردن برانگیختن ورغلانیدن
کفچک سازی
سریانی تازی گشته سیاه دارو (گویش شیرازی) سپندان از گیاهان
سریانی تازی گشته سیاه دارو (گویش شیرازی) سپندان از گیاهان
سریانی تازی گشته سیاه دارو (گویش شیرازی) سپندان از گیاهان
سریانی تازی گشته سیاه دارو (گویش شیرازی) سپندان از گیاهان
فاشری سریانی تازی گشته از فاشیرا هزار جشان هزار گز نخوشی (گویش شیرازی) از گیاهان
آشکار شدن ظاهر شدن یا فاش شدن خبر. پراگنده شدن خبر
آشکار شدن ظاهر شدن یا فاش شدن خبر. پراگنده شدن خبر
آشکار کردن اشاعه
آشکار شدن ظاهر شدن یا فاش شدن خبر. پراگنده شدن خبر
نام نظام سیاسی اقتصادی ایتالیا که در عهد موسولینی پی ریزی شد و از 1922 تا شکست ایتالیا در جنگ جهانی دوم قدرت را در دست داشتند. نام آن از یکی از نشان های روم قدیم به نام فاسکس گرفته شده است، نام عمومی برای هر رژیمی که اساس آن بر
آن که پیرو مسلک سیاسی فاشیسم باشد