ویژگی چیزهایی که روی هم نهاده شده است، توده شده، بلغنده، بلغد، بلغده، بسته، بستۀ قماش، بقچه، رزمه، برای مثال راه باید برید و رنج کشید / کیسه باید گشاد و بلغنده (سوزنی - ۸۷) لنگۀ بار
ویژگی چیزهایی که روی هم نهاده شده است، توده شده، بَلغُنده، بُلغُد، بُلغَده، بسته، بستۀ قماش، بقچه، رزمه، برای مِثال راه باید برید و رنج کشید / کیسه باید گشاد و بلغنده (سوزنی - ۸۷) لنگۀ بار
آنکه بلغزد آنکه سر خورد. یا طاس لغزنده. سوراخ مورچه خوار که بصورت قیف در صحراسازد جانور این سوراخ را باخاکی بنرمی غبار میسازد و خود در زیر خاک پنهان شود وچون مورچه در این طاس افتد برای لغزیدن پاهایش در غبار نتواند بیرون آید مورچه خوار از غبار سر بیرون کند و مورچه را فرو کشد و بخورد: چو در طاس لغزنده افتاد مور رهاننده را چاره باید نه زور. (لغ)
آنکه بلغزد آنکه سر خورد. یا طاس لغزنده. سوراخ مورچه خوار که بصورت قیف در صحراسازد جانور این سوراخ را باخاکی بنرمی غبار میسازد و خود در زیر خاک پنهان شود وچون مورچه در این طاس افتد برای لغزیدن پاهایش در غبار نتواند بیرون آید مورچه خوار از غبار سر بیرون کند و مورچه را فرو کشد و بخورد: چو در طاس لغزنده افتاد مور رهاننده را چاره باید نه زور. (لغ)
فهرست غلط های کتاب یا رساله چاپ شده که معمولا در آخر کتاب افزایند جدول خطا و صواب. توضیح یعنی به سبب آن که مذکور اصلی ذکر کلمات و جملات صحیح است نه کلمات و جملات غلط (فقط) از استعمال غلط نامه احتراز می کند
فهرست غلط های کتاب یا رساله چاپ شده که معمولا در آخر کتاب افزایند جدول خطا و صواب. توضیح یعنی به سبب آن که مذکور اصلی ذکر کلمات و جملات صحیح است نه کلمات و جملات غلط (فقط) از استعمال غلط نامه احتراز می کند