معنی غلتنده - فرهنگ فارسی عمید
معنی غلتنده
- غلتنده
- آنکه بغلتد، غلت زننده،، آنچه در روی زمین به پهلوی خود بگردد و حرکت کند
تصویر غلتنده
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با غلتنده
غلطنده
- غلطنده
- غلطان. غلتان. گردنده به پهلو. مَرّاغه، غلطنده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا