جدول جو
جدول جو

معنی پلونده

پلونده
پرونده، بستۀ قماش، صره، کیسۀ پول
تصویری از پلونده
تصویر پلونده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پلونده

پلونده

پلونده
بستۀ قماش را گویند و به عربی رزمه خوانند. (برهان قاطع). بستۀ جامه و قماش را گویند. (جهانگیری). پرونده. پروند. (رشیدی). این تبدیل همان پرونده است که گذشت اصل آن نیز پنده یعنی بستۀ قماش است. (آنندراج). ظاهراً این لفظ مرکب است از پُل، پول بمعنی نقدینه و ونده بمعنی بنده، مجموع کلمه بمعنی کیسه و صره است. (مؤلف) :
راه باید برید و رنج کشید
کیسه باید گشاد و پلونده.
سوزنی.
و نیز رجوع به پرونده شود
لغت نامه دهخدا

پرونده

پرونده
پارچه ای که قماش یا چیز دیگر در آن پیچند، یا نوشته ها و اسناد را، جمع آوری و هر کدام را به یک موضوع داخل پوشه گذارند
فرهنگ لغت هوشیار

پرونده

پرونده
نوشته ها و سندهای راجع به یک موضوع که در یک پوشه جمع شده باشد، دوسیه، کیسه ای که پیشه وران ابزار کار خود را در آن می گذارند، پارچه ای که قماش یا چیز دیگر در آن بپیچند، رزمه، بستۀ قماش
پرونده
فرهنگ فارسی عمید

کلونده

کلونده
خیار بزرگ و باریک و دراز شنگ: (میل کلونده که دارد که مبارک بادش بخت فیروز که افتاد ز غیبش بکنار) (بسحاق اطعمه)
کلونده
فرهنگ لغت هوشیار

گلونده

گلونده
گلوبند، هر چیز که بطریق تحفه و هدیه بکسی فرستند مرسله، گلوبند مانندی از گردو و انجیر که آنرا بهدیه فرستند
فرهنگ لغت هوشیار

پرونده

پرونده
بسته قماش، پارچه ای که قماش را بدان پیچند، اسناد و نوشته های مربوط به یک موضوع
پرونده
فرهنگ فارسی معین