ویژگی چیزهایی که روی هم نهاده شده است، توده شده، بَلغُنده، بُلغُد، بُلغَده، بسته، بستۀ قماش، بقچه، رزمه، برای مِثال راه باید برید و رنج کشید / کیسه باید گشاد و بلغنده (سوزنی - ۸۷) لنگۀ بار
جامه دان. بغچه. (ناظم الاطباء). یک بغچه اسباب. (برهان) (آنندراج). صره. (از دهار). رزمه. بستۀ قماش: راه باید برید و رنج کشید کیسه باید گشاد و بلغنده. سوزنی.