جای تخت، محل جلوس پادشاه، پایتخت، شهری که مرکز سیاسی یک کشور و محل اقامت پادشاه یا رئیس جمهوری و هیئت دولت باشد، دارالسلطنه، دارالخلافه، سواد اعظم، عاصمه، دارالملک
جای تخت، محل جلوس پادشاه، پایتَخت، شهری که مرکز سیاسی یک کشور و محل اقامت پادشاه یا رئیس جمهوری و هیئت دولت باشد، دارُالسَلطَنِه، دَارُالخِلافَه، سَوادِ اَعظَم، عاصِمِه، دارُالمُلک
ثروت، نیرو، توانایی، یک آهنگ کامل موسیقی، هر مجموعه ابزار و آلاتی که برای انجام کاری فراهم شده باشد، دسترس، دسترسی، شکوه، جلال، مساعدت، فرصت مناسب، پیروزی، مجازاً رژیم، نظام، حکومت
ثروت، نیرو، توانایی، یک آهنگ کامل موسیقی، هر مجموعه ابزار و آلاتی که برای انجام کاری فراهم شده باشد، دسترس، دسترسی، شکوه، جلال، مساعدت، فرصت مناسب، پیروزی، مجازاً رژیم، نظام، حکومت