غسلگاه غسلگاه جای غسل کردن. مکانی که در آن غسل کنند: زلفش فروگذاشته سر در شراب عید دیری است غسلگاه شده حوض کوثرش. خاقانی. غسلگاهم به آبدانی کرد کز گهر سرخ بود واز زر زرد. نظامی لغت نامه دهخدا
دستگاه دستگاه فر و جلال و شکوه و دبدبه، شوکت و دولت، سامان و ثروت، کارگاه و تمام آلات و ادواتی که برای انجام کاری فراهم آورده باشند فرهنگ لغت هوشیار