جدول جو
جدول جو

معنی عَادَ - جستجوی لغت در جدول جو

عَادَ
بازگشتن، او برگشت، بازنگری کردن، برگشتن
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بازسازی، تغییر شکل دادن
دیکشنری عربی به فارسی
سرمایه گذاری مجدّد، بازگشت سرمایه
دیکشنری عربی به فارسی
بازسازی، دوباره اجرا کنید
دیکشنری عربی به فارسی
آلودگی مجدّد
دیکشنری عربی به فارسی
پیکربندی مجدّد، بازسازی، فرمول بندی مجدّد
دیکشنری عربی به فارسی
بازسایندگی، تقدیم مجدّد
دیکشنری عربی به فارسی
دسته بندی مجدّد، طبقه بندی مجدّد
دیکشنری عربی به فارسی
ریست کردن، راه اندازی مجدّد
دیکشنری عربی به فارسی
گواهی نامه مجدّد، گواهی احراز هویّت را برگردانید
دیکشنری عربی به فارسی
دکوراسیون مجدّد، ذخیره سازی مجدّد
دیکشنری عربی به فارسی
بازسازی، توانبخشی، بازتوانی
دیکشنری عربی به فارسی
تایید مجدّد
دیکشنری عربی به فارسی
بازسازی مجدّد، بازآفرینی کنید
دیکشنری عربی به فارسی
استقرار مجدّد، بازنشر
دیکشنری عربی به فارسی
اشتغال مجدّد، استخدام مجدّد
دیکشنری عربی به فارسی
شارژ مجدّد
دیکشنری عربی به فارسی
به طور خصمانه، به صورت عادّی
دیکشنری عربی به فارسی
عادّی بودن، معمولاً
دیکشنری عربی به فارسی
فرماندهی کردن، او رهبری کرد، رهبری کردن، دستکاری کردن، ناوبری کردن، هدایت کردن، رانندگی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
انحراف کردن، تیز
دیکشنری عربی به فارسی
ماهی گرفتن، او فریاد زد، شکار غیر قانونی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
زندگی کردن، او زندگی کرد
دیکشنری عربی به فارسی
نقص پیدا کردن، نیش زدن، عیب گذاشتن
دیکشنری عربی به فارسی
سلطه داشتن، او پیروز شد
دیکشنری عربی به فارسی
افزایش دادن، او افزایش یافت، شدید کردن، پیش بردن، حدّاکثر کردن
دیکشنری عربی به فارسی
معادل بودن، منصفانه، نرمال کردن
دیکشنری عربی به فارسی
به طور فوق العاده، به شکلی خارق العاده
دیکشنری عربی به فارسی
به طور عادّی، معمولاً، به طور معمول
دیکشنری عربی به فارسی
خوشحال، با خوشحالی
دیکشنری عربی به فارسی
دوباره بیان کردن، او تکرار کرد
دیکشنری عربی به فارسی
ساختار دوباره تنظیم کردن، تغییر شکل داده است
دیکشنری عربی به فارسی
دوباره شروع کردن، او تکرار کرد، بازگرداندن
دیکشنری عربی به فارسی
بازتقسیم، توزیع مجدّد، بازتوزیع
دیکشنری عربی به فارسی