معنی أَعَادَ
أَعَادَ
دوباره شروع کردن، او تکرار کرد، بازگرداندن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با أَعَادَ
أَرَادَ
أَرَادَ
خواستَن، او مِی خوٰاست
دیکشنری عربی به فارسی
أَقَامَ
أَقَامَ
بَر پا کَردَن، او ماند
دیکشنری عربی به فارسی
أَفَارَ
أَفَارَ
بی اَثَر کَردَن، آجُرکاری
دیکشنری عربی به فارسی
أَعَدَّ
أَعَدَّ
آمادِه کَردَن، او آمادِه کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
أَطَالَ
أَطَالَ
طولانی کَردَن، طولانی کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
أَطَاعَ
أَطَاعَ
اِطاعَت کَردَن، اِطاعَت کُن
دیکشنری عربی به فارسی
أَضَاءَ
أَضَاءَ
رُوشَن کَردَن، نور
دیکشنری عربی به فارسی
أَصَابَ
أَصَابَ
خَراب کَردَن، ضَربِه بِزَنید، آزار دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَشَارَ
أَشَارَ
نِشان دادَن، اِشارِه کَرد
دیکشنری عربی به فارسی