ترجمه قَادَ به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
معنی قَادَ
- قَادَ
- فرماندهی کردن، او رهبری کرد، رهبری کردن، دستکاری کردن، ناوبری کردن، هدایت کردن، رانندگی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با قَادَ
زَادَ
- زَادَ
- اَفزایِش دادَن، او اَفزایِش یافت، شَدید کَردَن، پیش بُردَن، حَدّاکثَر کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی