جدول جو
جدول جو

معنی ضَيَّقَ - جستجوی لغت در جدول جو

ضَيَّقَ
محدود کردن، باریک، تنگ کردن
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گمراه کردن، او گمراه کرد
دیکشنری عربی به فارسی
مستند کردن، اعتماد کرد
دیکشنری عربی به فارسی
هماهنگ کردن، طرح بندی
دیکشنری عربی به فارسی
فردی سازی کردن، تفاوت، تمیز دادن، تشخیص دادن
دیکشنری عربی به فارسی
تغییر دادن، نه، انقلاب کردن
دیکشنری عربی به فارسی
پاره کردن
دیکشنری عربی به فارسی
استفراغ کردن، او استفراغ کرد
دیکشنری عربی به فارسی
اندازه گیری کردن، اندازه گیری کرد
دیکشنری عربی به فارسی
ارزیابی کردن، ارزیابی کنید، دوباره ارزیابی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
ملایم کردن، قابل انعطاف، نرم کردن
دیکشنری عربی به فارسی
دستکاری کردن، دروغ
دیکشنری عربی به فارسی
تزئین کردن، زیبا، آراستن
دیکشنری عربی به فارسی
جای خود را گم کردن، ضعف، سه برابر کردن
دیکشنری عربی به فارسی
پانسمان کردن، کلاهبرداری
دیکشنری عربی به فارسی
هدر دادن، هدر داد
دیکشنری عربی به فارسی
ضمانت دادن، در داخل
دیکشنری عربی به فارسی
اذیّت کردن، نق زدن، آزار دادن
دیکشنری عربی به فارسی
تورّم ایجاد کردن، بزرگ
دیکشنری عربی به فارسی
آویزان کردن، نظر داد، پرچم زدن
دیکشنری عربی به فارسی
عمیق تر کردن، عمق
دیکشنری عربی به فارسی
مشخّص کردن، چشم، تعیین کردن، کالیبره کردن، نامزد کردن
دیکشنری عربی به فارسی
طلاق گرفتن، او طلاق گرفت
دیکشنری عربی به فارسی
تصویب کردن، صداقت، تأیید کردن
دیکشنری عربی به فارسی
اردوگاه زدن، اردو زد
دیکشنری عربی به فارسی
تصحیح کردن، او بررسی کرد
دیکشنری عربی به فارسی
متحیّر کردن، او گیج شده بود، گیج کردن، سرگردان کردن، مبهوت کردن، مبهم کردن
دیکشنری عربی به فارسی
سفید کردن، تخم مرغ
دیکشنری عربی به فارسی
نشان دادن، بین
دیکشنری عربی به فارسی
تنگ، باریک
دیکشنری عربی به فارسی