ترجمه زَيَّنَ به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با زَيَّنَ
عَيَّنَ
- عَيَّنَ
- مُشَخَّص کَردَن، چِشم، تَعیین کَردَن، کالیبرِه کَردَن، نامزَد کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَيَّرَ
- حَيَّرَ
- مُتَحَیِّر کَردَن، او گیج شُدِه بود، گیج کَردَن، سَرگَردان کَردَن، مَبهُوت کَردَن، مُبهَم کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی