معنی وَثَّقَ
وَثَّقَ
مستند کردن، اعتماد کرد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با وَثَّقَ
أَثَّرَ
أَثَّرَ
تأثیر گُذاشتَن، اَثَر
دیکشنری عربی به فارسی
دَقَّقَ
دَقَّقَ
تَصحِیح کَردَن، او بَررَسی کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
صَدَّقَ
صَدَّقَ
تَصوِیب کَردَن، صِداقَت، تَأیید کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
طَلَّقَ
طَلَّقَ
طَلاق گِرِفتَن، او طَلاق گِرِفت
دیکشنری عربی به فارسی
عَمَّقَ
عَمَّقَ
عَمیق تَر کَردَن، عُمق
دیکشنری عربی به فارسی
عَلَّقَ
عَلَّقَ
آویزان کَردَن، نَظَر داد، پَرچَم زَدَن
دیکشنری عربی به فارسی
ضَيَّقَ
ضَيَّقَ
مَحدود کَردَن، باریک، تَنگ کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
مَثَّلَ
مَثَّلَ
نِمونِه بودَن، مانَند
دیکشنری عربی به فارسی
مَزَّقَ
مَزَّقَ
پارِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی