- صَحِّيّ
- سالم
معنی صَحِّيّ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آوایی، ملودیک، آهنگین
به طور سالم، به روشی سالم
ماورایی، پیچیده
بهداشتی، سالم
صحیح، درست است، درست، معتبر
هیولاوار، وحشیانه، وحشی
صمیمی، دوستانه
تکنسین، فنّی
محافظت شده، محافظت شده است
منحنی، خم شده
لحظه ای، آنی
گوشتخوار، گوشتی
خزنده
بهداشتی، سالم
ماورایی، سحر و جادو
صوتی، آوایی، مربوط به صدا، آوازی
خبرنگار، روزنامه نگار
سنگلاخی، سنگی
ناخودآگاه، راهزنی، زیرزمینی، راهنماها
هوایی
قانونی، اساسنامه
بومی، صرفاً
اقیانوسی، دریایی، مربوط به دریا