معنی تَحتِيّ
تَحتِيّ
ناخودآگاه، راهزنی، زیرزمینی، راهنماها
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَحتِيّ
بَحتِيّ
بَحتِيّ
بومی، صِرفاً
دیکشنری عربی به فارسی
بَحرِيّ
بَحرِيّ
اُقیانوسی، دَریایی، مَربوط بِه دَریا
دیکشنری عربی به فارسی
ذَاتِيّ
ذَاتِيّ
ذاتی، خُود
دیکشنری عربی به فارسی
تَحوِيل
تَحوِيل
سَرمایِه گُذاری، تَبدیل، جابِجایی، مُدُولاسیون
دیکشنری عربی به فارسی
تَحلِيل
تَحلِيل
زَوال، تَجزِیَه و تَحلیل
دیکشنری عربی به فارسی
تَحكِيم
تَحكِيم
داوَری
دیکشنری عربی به فارسی
تَحقِين
تَحقِين
تَزرِیق، حَق با شُماست
دیکشنری عربی به فارسی
تَحقِيق
تَحقِيق
تَحَقُّق، تَحقِیق، دَستیابی، تَصدِیق، تَأیید، تَوجِیه
دیکشنری عربی به فارسی
تَحقِير
تَحقِير
تَحقِیر
دیکشنری عربی به فارسی