معنی صَحَفِيّ
صَحَفِيّ
خبرنگار، روزنامه نگار
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با صَحَفِيّ
أَحَدِيّ
أَحَدِيّ
یِک جانِبِه، یِک طَرَفِه
دیکشنری عربی به فارسی
اَحَدِيّ
اَحَدِيّ
تَک مِحوَر، نَپُرسیدِه
دیکشنری عربی به فارسی
صَحَافِي
صَحَافِي
خَبَرنِگار، روزنامِه نِگار
دیکشنری عربی به فارسی
طَرَفِيّ
طَرَفِيّ
جانِبی، تِرمینال
دیکشنری عربی به فارسی
سَحَرِيّ
سَحَرِيّ
جادویی، سِحر و جادو
دیکشنری عربی به فارسی
صَحِّيّ
صَحِّيّ
سالِم
دیکشنری عربی به فارسی
زَحفِيّ
زَحفِيّ
خَزَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
صَفِيّ
صَفِيّ
ماوَرایی، پیچیدِه
دیکشنری عربی به فارسی