بمعنی ترکند است که مکر و حیله و فریب و تزویر و دروغ باشد. (برهان) (آنندراج). گول و سبک و صحبت بیهوده و فریب. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترفند و ترفنده و ترفند شود
بمعنی ترکند است که مکر و حیله و فریب و تزویر و دروغ باشد. (برهان) (آنندراج). گول و سبک و صحبت بیهوده و فریب. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترفند و ترفنده و ترفند شود
کنده. کنده شده. - برکنده بال، که بال وی جدا کرده باشند: کند جلوه طاوس صاحب جمال چه میخواهی از باز برکنده بال ؟ سعدی. نتف، زاغ برکنده بال. (از منتهی الارب). - برکنده دندان، بی دندان. - برکنده قدر، پست مرتبه و خجل و خوار گردیده. (آنندراج). - برکنده موی، مهلوب. (از منتهی الارب).
کنده. کنده شده. - برکنده بال، که بال وی جدا کرده باشند: کند جلوه طاوس صاحب جمال چه میخواهی از باز برکنده بال ؟ سعدی. نَتِف، زاغ برکنده بال. (از منتهی الارب). - برکنده دندان، بی دندان. - برکنده قدر، پست مرتبه و خجل و خوار گردیده. (آنندراج). - برکنده موی، مهلوب. (از منتهی الارب).