معنی ترکنده
- ترکنده
- منفجره
واژههای مرتبط با ترکنده
ترکنده
- ترکنده
- آنچه که ترک یابد چیزی که شکاف پیداکند، منفجر شونده
ترکنده
- ترکنده
- بمعنی ترکند است که مکر و حیله و فریب و تزویر و دروغ باشد. (برهان) (آنندراج). گول و سبک و صحبت بیهوده و فریب. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترفند و ترفنده و ترفند شود
برکنده
- برکنده
- کنده، از ریشه در آمده ریشه کن شده
ترخنده
- ترخنده
- طعنه و ظنز و بیهوده و مکر و حیله
ترهنده
- ترهنده
- آراسته و منظم و با طراوت
ترونده
- ترونده
- نو رس (میوه) نو باوه نو بر
ترکیده
- ترکیده
- تراک خورده شکافته شده، منفجرشده
ترفنده
- ترفنده
- بیهوده محال، تزویر مکر حیله
ترسنده
- ترسنده
- کسی که بترسد خایف
