جدول جو
جدول جو

معنی تَقِيّ - جستجوی لغت در جدول جو

تَقِيّ
مؤمن، پارسا، پرهیزگار
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

قدّاست گذاری، تقدیس، احترام، تقدّس، مقدّس سازی
دیکشنری عربی به فارسی
تقلید، سنّت، انتقام جویی
دیکشنری عربی به فارسی
چکاندن، تقطیر
دیکشنری عربی به فارسی
قطب بندی، اخم کردن
دیکشنری عربی به فارسی
تقسیم بندی، تقسیم کردن
دیکشنری عربی به فارسی
معرّفی، ارائه
دیکشنری عربی به فارسی
ارزیابی، قدردانی، تخمین، برآورد، کمّیّت سنجی، ارزش گذاری
دیکشنری عربی به فارسی
تحقیر، تقویم
دیکشنری عربی به فارسی
ضدّ عفونی، عقیم سازی
دیکشنری عربی به فارسی
عقلانیّت گرایی، منطقی بودن
دیکشنری عربی به فارسی
آشکار، روشن، مشهود، شفّاف
دیکشنری عربی به فارسی
نشانه گذاری، شماره گذاری
دیکشنری عربی به فارسی
محدودکنندگی، محدودیت
دیکشنری عربی به فارسی
شورشگر، دلهره، دمدمی، شوخ
دیکشنری عربی به فارسی
پنهانی، پنهان شده است، فریبنده، مخفی، دغلکارانه
دیکشنری عربی به فارسی
بی عیب، خالص
دیکشنری عربی به فارسی
درخشان، زرق و برق دار
دیکشنری عربی به فارسی
آخرین بودن، او ماند، ماندن
دیکشنری عربی به فارسی
ابزاری، به
دیکشنری عربی به فارسی
قانونی، اساسنامه
دیکشنری عربی به فارسی
زنگ زدگی، دقیق، به موقع، ظریف، پرصدا، دقیق و موشکاف، وسواسی
دیکشنری عربی به فارسی
باهوش، خوشمزه، هوشمند، زیرک، زرنگ
دیکشنری عربی به فارسی
سوراخ کاری، سوراخ شدن
دیکشنری عربی به فارسی
تزریق، حق با شماست
دیکشنری عربی به فارسی
تحقّق، تحقیق، دستیابی، تصدیق، تأیید، توجیه
دیکشنری عربی به فارسی
ناخودآگاه، راهزنی، زیرزمینی، راهنماها
دیکشنری عربی به فارسی
گرده افشانی، واکسیناسیون
دیکشنری عربی به فارسی
پستاندار، سینه
دیکشنری عربی به فارسی