معنی تَلقِيح
تَلقِيح
گرده افشانی، واکسیناسیون
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَلقِيح
تَلمِيح
تَلمِيح
اِشارِه مُبهَم، اِشارِه
دیکشنری عربی به فارسی
تَثقِيب
تَثقِيب
سوراخ کاری، سوراخ شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَحقِين
تَحقِين
تَزرِیق، حَق با شُماست
دیکشنری عربی به فارسی
تَحقِيق
تَحقِيق
تَحَقُّق، تَحقِیق، دَستیابی، تَصدِیق، تَأیید، تَوجِیه
دیکشنری عربی به فارسی
تَحقِير
تَحقِير
تَحقِیر
دیکشنری عربی به فارسی
تَلخِيص
تَلخِيص
خُلاصِه سازی، خُلاصِه
دیکشنری عربی به فارسی
تَقلِيل
تَقلِيل
کاهِش
دیکشنری عربی به فارسی
تَقلِيد
تَقلِيد
تَقلِید، سُنَّت، اِنتِقام جویی
دیکشنری عربی به فارسی
تَصرِيح
تَصرِيح
فَریاد، یِک مُجَوِّز
دیکشنری عربی به فارسی