- ترشیدن
- ترش شدن، ترش مزه شدن، فاسد شدن مواد خوراکی، کنایه از گذشتن سن دختر مجرد از سن ازدواج
معنی ترشیدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
روشنائی دادن، درخشیدن
کوشش کردن
خراشیدن و پاک کردن
شکافته شدن، منفجر شدن
شکافته شدن و ترکیدن
بیم داشتن، دچار ترس شدن
بد حال شدن تهیدست شدن، مضطرب گشتن، بیخود گشتن، پریشان کردن
کوشش کردن، کوشیدن، سعی کردن
ترش شده، مادۀ خوراکی فاسد شده، کنایه از ویژگی دختر مجردی که از سن ازدواج گذشته باشد
چاپلوسی کردن، فروتنی کردن، فریب دادن
بیم داشتن، دچار ترس شدن، ترس داشتن، بیمناک شدن
ترک خوردن، شکافته شدن، درز پیدا کردن، منفجر شدن
خشمناک شدن غضب کردن
فروتنی کردن
پریشیدن، پریشان شدن، آشفته شدن، شوریده شدن، آشفتن، آشوفتن، شوریدن، بشولیدن، پشولیدن، پژولیدن، برهم خوردن، پریشان کردن، پراکنده شدن، پراکنده ساختن
ستردن موی از بدن با تیغ، جدا کردن پوسته یا ورقه های نازک از چوب یا فلز با رنده یا سوهان یا چرخ، تراش دادن، صاف کردن چوب یا تخته، خراشیدن و پاک کردن چیزی
Carve, Whittle
Burst, Pop
Dread, Flinch
взрываться , лопнуть
бояться , вздрагивать
вырезать
schnitzen
platzen
fürchten, zusammenzucken
вибухати , вибухнути
боятися , здригатися
вирізати
wybuchać, pęknąć