جدول جو
جدول جو

معنی تراشیدن

تراشیدن((تَ دَ))
ستردن موی به وسیله تیغ از بدن، سابیدن چوب یا فلز به وسیله سوهان یا رنده
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تراشیدن

تراشیدن

تراشیدن
ستردن موی از بدن با تیغ، جدا کردن پوسته یا ورقه های نازک از چوب یا فلز با رنده یا سوهان یا چرخ، تراش دادن، صاف کردن چوب یا تخته، خراشیدن و پاک کردن چیزی
تراشیدن
فرهنگ فارسی عمید