جدول جو
جدول جو

معنی ترشیده

ترشیده
ترش شده، مادۀ خوراکی فاسد شده، کنایه از ویژگی دختر مجردی که از سن ازدواج گذشته باشد
تصویری از ترشیده
تصویر ترشیده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ترشیده

ترشیده

ترشیده
ترش شده، دختر ترشیده، در تداول عامه، دختری که بسیارسال شده و هنوز به شوهر نرفته است
لغت نامه دهخدا

تراشیده

تراشیده
هر چیزی که آنرا تراش داده باشند مانند چوب تخته و غیره
تراشیده
فرهنگ لغت هوشیار

ترسیده

ترسیده
کسی که دچار بیم و ترس شده
وَحشَت زده، هَراسیده، مَرعوب، مُتَوَحِّش، خائِف، رَعیب، چَغزیده، نِهازیده، مَروع
ترسیده
فرهنگ فارسی عمید