- تجارب
- جمع تجربه، آزمون ها ویجستان جمع تجربه آزمایشها آزمونها
معنی تجارب - جستجوی لغت در جدول جو
- تجارب
- تجربه، آگاهی یا مهارتی که فرد در طول زندگی به دست می آورد، آزمودن، آزمایش، معاینۀ پزشکی
- تجارب ((تَ رِ))
- جمع تجربه، آزمایش ها، آزمون ها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سوداگرانه، بازرگانی، سودایی
سوداگری، بازرگانی
با هم خصومت نمودن و جنگ کردن
با یکدیگر خویشی داشتن
اسبی که در آسیای مرکزی و تخارستان (طخارستان) پرورش یافته اسب تخاری. توضیح این کلمه که در ویس و رامین ترجمه گرجی آمده در چاپهای فارسی منظومه مذکور و نیز در فرهنگها بصورت (تجاره) تحریف شده
داد و ستد کردن کره اسبی که هنوز بر روی او زین نگذاشته باشند کره اسبی که هنوز بر روی او زین نگذاشته باشند
یکدیگر را کشیدن
احتراب، محاربه، با یکدیگر جنگ کردن
از ریشه پارسی پایتابه پوشیدن (پایتابه جوراب) گوراب پوشیدن جورب تازی گشته گوراب
بیکدیگر جواب گفتن
دور شدن
پاسخ دادن به پرسش یکدیگر
کره اسب، برای مثال آنکه تدبیر او سواری کرد / بر جهان تجارۀ توسن (فرخی - ۳۰۷) ، بعضی این کلمه را تحریف تخاره دانسته اند، منسوب به تخارستان مثلاً اسب تخاری
یکدیگر را زدن، با هم کتک کاری کردن، زد و خورد کردن
از یکدیگر جذب کردن، یکدیگر را کشیدن، هر کدام به سوی خود کشیدن
دور شدن
با هم جنگ کردن
نزدیکی، خویشاوندی، در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن فعولن فعولن فعولن فعولن مثلاً «در این برف و سرما دو چیز است لایق» یا بر وزن فعولن فعولن فعولن فعول، متقارب
داد و ستد کردن، خرید و فروش کلی هر نوع کالا، سوداگری، بازرگانی
Commercial, Commercial
коммерческий
kommerziell
комерційний
komercyjny