جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تجاذب

تجاذب

تجاذب
از یکدیگر جذب کردن، یکدیگر را کشیدن، هر کدام به سوی خود کشیدن
تجاذب
فرهنگ فارسی عمید

تجاذب

تجاذب
از یکدیگر درکشیدن. (زوزنی). کشیده شدن و برگردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، با هم کشیدن و تنازع نمودن. (منتهی الارب). تنازع. (اقرب الموارد). تجاذب الرجلان الشی ٔ حولاه ُ عن موضعه و تنازعا فیه. (قطرالمحیط). جذب کردن و کشیدن همدیگر. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا

تجارب

تجارب
جمع تجربه، آزمون ها ویجستان جمع تجربه آزمایشها آزمونها
تجارب
فرهنگ لغت هوشیار

تجارب

تجارب
تجربه، آگاهی یا مهارتی که فرد در طول زندگی به دست می آورد، آزمودن، آزمایش، معاینۀ پزشکی
تجارب
فرهنگ فارسی عمید